رمان رزیدنت اویل

رمان رزیدنت اویل

یه وبلاگ که طرفداری رزیدنت اویل می توان رمان و کمیک رزیدنت اویل بنویسن و اپلود کنن

اولین ترس (1)

Albert Wesker Albert Wesker Albert Wesker · 1404/4/9 23:52 ·

(امام علی:پرداختن به عمر از دست رفته، وقت[کنونی]را هدر می دهد)

مکان:ساختمان امنیت ویژه امریکا

ساعت:۱۱:۴۰ شب

فاصله با کاخ سفید:۳ دقیقه 

لیان:وقتی به گذشتم فکر می کنم می بینم بدجوری زندگیمو به فنا دادم کسی باورش نمی من ۲۷ سالم باشه صورتم مثل مردای ۳۳ سالست هم سنای من الان زن بچه یا نامزد دارن ولی من چی هیچی یه معتاد به سیگار مشروب از فکر در اومدم. به ساعت نگاه کردم ساعت ۱۱:۴۰ شب بود کنترل تلوزیون برداشتم تلوزیون رو روشن کردم یه دیقه گذشتو تلوزیون شروع به قطع وصل شد کرد 

لیان:لعنت به این شانس دوبار شروع شد 

عصبی از صندلی بلند شدم از دفترم اومدم بیرون. یه سیگار از پاکت بیرون اوردمو روشنش کردمو  رفتم سمت اتاق عملیات وارد که شدم مانیتور بزرگ همه کامپیوتر های  اونجا هی قطع وصل می شد. یه صدایی از پشت سرم گفت:فرمانده لیان.روم برگردوندم مایک بود(معاون لیان)

لیان:سلام مایک دوباره چی شده

مایک:فرمانده مثل دو شب قبل هکمون کردن

لیان:هه هه پس ببینیم امشب ایرانیا برامون چی پخش می کنن...

خب خب این پارت تموم شد این پارت ازمایشی بود اگه خوشتون اومد ادامشو می زارم فعلا خداحافظ👋👋

معرفی رمان اولین ترس

Albert Wesker Albert Wesker Albert Wesker · 1404/4/8 06:33 ·

سلام🙂🖐️

امروز اومدم با معرفی اولین رمان وبلاگ که احتمالا اسم رمان تغییر کنه اگه اسم بهتری پیشنهاد بشه 

شخصیت ها 

نام:لیان

نام خانوادگی:اسکات کندی

شغل:فرمانده یگان امنیت و حفاظت رئیس جمهور و خانواده اش

درجه نظامی:سرهنگ دوم

ملیت:امریکایی

علایق:سیگار،مشروب

 

نام:کلر

نام خانوادگی:ردفیلد

 شغل:برای یه خبرگذاری کار می کنه

ملیت:امریکایی

علایق:برادرش،شغلش،پارتی با دوستاش،لیان(مثل برادر)

خلاصه داستان 

لیان یک ماه که شده فرمانده یگان امنیت و حفاظت رئیس جمهور و خانواده اش یک ماهی که برای لیان به خسته کننده ترین حالت ممکن گذشته که یک شب... بقیش رو داخل رمان می خوانید 

البته لیان ایبار با زامبی ها نمی جنگه بلکه قرار یه داستان عاشقانه باشه